گیس بافته

کارگاه تولید محتوا همیشه برای من سرشار از ایده هاست. امروز هم بعد از کارگاه بود که دوباره شیطنت واژه های درون ذهنم گُل کرد و این شد که به سراغ کوله پشتی سالهای زندگی ام رفته و بر روی میز تحریر اتاقم خالی اش کردم.

ناخوش هایش بیشتر از خوش ها بود.

الان زیر لب می گویی: غُر نزن.

چشم عزیز من، غُر نمی زنم. اصلاً برای دل تو هم شده نا خوش ها را بی خیال می شوم و به خوش ها می نگرم.

همانجا بود که گیس بافته ای توجهم را جلب کرد. جالب است که هنوز هم این عادت خوش را با خود حمل می کنم و گاهی به یاد خوشی ها موهایم را گیس می کنم.

وقتی می گویم گیس، بوی خوش نارگیل به مشامم می خورد و دستان لطیف مادرم را می بینم که به نرمی و با صبر موهایم را شانه می کشد و بعد از تقسیم کردنشان به دو بخش گیس هایی همچون دو قولوهای همسان می بافد و در آخر بوسه ای بر سرم می نهد و می گوید: بَه بَه، چه زیبا شده ای و همین می شود که تا به امروز هر وقت موهایم را گیس می کنم دخترک درون آینه به رویم لبخند می زند و می گوید بَه بَه و من زیبا می شوم.

گیس در لغتنامه من معنای پُر رنگ دیگری هم دارد و آن جوراب های بلند تا به تا است. او که “پی پی جوراب بلند ” را بشناسد، می داند چه می گویم. قصه دخترک با دو گیس بافته و جورابهای بلند تا به تا که برای کودکان بلاد غربت سروده شده و کودکان را عاشق خود کرده. همان که زیبای دوست داشتنی من هم کودکی اش را در دستان او سپری کرد و با او خندید و بالا و پایین پرید و هر زمان به سمت من می آمد او را هم در کوله پشتی اش حمل می کرد و با خود به خانۀ ما می آورد.

من هم که با او برای اولین بار طعم خوشمزۀ خاله شدن را چشیده بودم بی آنکه بدانم دخترک دو گیس بافته قصه چه می گوید، به همراه زیبای خودم جست خیز می کردم  و با خنده های از ته دلش دنیایم سرشار از رنگ می شد.

گیس بافته یعنی دستان مادر

گیس بافته یعنی بوی خوش نارگیل

گیس بافته یعنی دوران خوش کودکی

گیس بافته یعنی جوراب بلند تا به تا

گیس بافته یعنی دریا

گیس بافته یعنی بیا لبخند، دلم برایت تنگ شده.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *